درباره کتاب خویشتن پنهان
مثل همهی معارف که یک بُعد عدمی دارد، موضوع معرفت نفس هم یک بُعد عدمی دارد که حقیقتاً به طور مستقیم با موضوع ارتباط ندارد. ملاحظه کردهاید که تحت عنوان «خداشناسی» دلایل اثبات خدا را مطرح میکنند در حالی که دلایلِ اثبات وجود خدا چیزی غیر از آن خداشناسی است که به کمک آن به اسماء و صفات خداوند معرفت پیدا میکنیم. در معرفت نفس هم باید مشخص شود نفس انسان را از چه جهت مورد توجه قرار دهیم که از اصل موضوع غافل نشویم. مثلاً هیچوقت نباید روانشناسی را معرفت نفس تلقی کنیم چون معرفت نفس هیچ ربطی به روانشناسی ندارد. همینطور وقتی انسان از منظر فلسفی مورد مطالعه قرار میگیرد غیر از موقعی است که انسان از منظری حضوری و شهودی مورد توجه است. در معرف نفس آنطور که در فلسفه بر وجود نفس استدلال میکنیم، استدلالی در میان نیست بلکه سعی میشود انسان خودش، خودش را احساس کند و به جنبهی وجودی نفس نظر میشود و نه به جنبهی مفهومی و انتزاعی آن، که نظر به ماهیت و جنبهی عدمی نفس دارد. معرفت نفس معرفتی است که در آن وجودِ معلومِ نزد ما است و با جانمان گره خورده است و بهاصطلاح با علم حضوری، نظر به موضوع داریم. «معرفت» در بحث معرفت نفس به معنای «اطلاعیابی» نیست، بلکه به معنای ارتباط جان انسان است با «وجودِ» خودش. خداوند إنشاءالله به ما توفیق دهد آن «معرفت نفس»ی که مقدمهی بسیاری از معارف الهی است برایمان پیش بیاید، در آن صورت راه ارتباط با وجود حقایقِ عالم بر جانمان گشوده میشود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.