معرفی نویسنده
محمود دولتآبادی نویسنده، نمایشنامهنویس و بازیگر تئاتر در سال ۱۳۱۹ در روستای دولتآباد واقع در سبزوار به دنیا آمد. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در روستای دولتآباد گذراند و درآنجا دوران تحصیل خود را سپری کرد. در سبزوار، مشهد و بعدها در تهران کار کرد. مدتی کشاورزی و صنعتگری میکرد و چند صباحی کنترلچی سینما بود. عشق تئاتر او را به تهران آورد و در کلاسهای تئاتر نامنویسی کرد.
زمانی که هنوز ۲۰ ساله نشده بود همزمان با بازیگری تئاتر، نوشتن را آغاز کرد و نخستین داستانش را با نام «ته شب» در بولتن تئاتر چاپ کرد. از جمله آثار ارزشمند محمود دولتآبادی رمان ده جلدی «کلیدر» است که نوشتنش ۱۵ سال به طول انجامید. او نوشتن کلیدر را در ۲۷ سالگی خود آغاز کرد و پیش از آن به نوشتن داستانهای کوتاه و داستانهای بلند مشغول بود. خود دولتآبادی در خصوص روند رسیدنش به نوشتن «کلیدر» چنین میگوید: «من ۱۵ سال زمینه آماده کردم تا برسم به آن کار عظیمی که میخواستم انجام بدهم. این را از کشاورزی دارم.» کلیدر روایت زندگی یک خانواده کرد است که به سبزوار کوچ کردهاند. دولتآبادی در این کتاب به وضعیت رعیتها و قبایل چادرنشین در فضای ملتهب سیاسی سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ میپردازد.
دولتآبادی از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ به زندان افتاد؛ در حالی که تنها دو جلد از «کلیدر» را به پایان برده بود. دولتآبادی در زندان داستان «جای خالی سلوچ» را در ذهنش پروراند و پس از زندان، آن را به نگارش درآورد. دولتآبادی روایت نوشتن «جای خالی سلوچ» را اینگونه عنوان میکند: « جای خالی سلوچ در زندان به صورت یکپارچه سراغ من آمد. اما در زندان نمیشد از قلم و کاغذ استفاده کرد. بعد از اینکه جلد اول و دوم «کلیدر» را دادم برای چاپ، نشستم و گفتم این امتحان رو میکنم و اینبار من شروع میکنم و ببینم میاد. آمد و من در طی ۷۰ شب این رو نوشتم. یکسره نوشتم. در دورهای که انقلاب بود و مردم در خیابان بودند و صدای مسلسل هم میآمد.»
درونمایه اصلی اکثر رمانهای دولتآبادی روایت زندگی روستایی ایران و گسستهایی است که در روابط روستایی رخ داده است. رمانهای دولتآبادی درواقع مانند پازل، سیر تاریخی جامعه ایران (که اکثراْ روستایی بوده) از زمان استقرار نظام ارباب-رعیتی تا زمان مهاجرت به شهرها و دوران شهرنشینی را روایت میکند. دولتآبادی در جایی عنوان میکند که ریشه بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی ایران را در این روند تخلیه روستاها و پرشدن شهرها میبیند. «تاثیرات این جابه جایی خودش تعیینکننده سیاست در جامعه ما بوده. یعنی یورش تفکر روستایی و فیزیکی روستایی به شهرها و تحمیل این صورت ذهنی روستایی کلاسیک به تاریخ. ما در چنین موقعیتی هستیم. و آنچه از تناقض در جامعه ما دیده میشود محصول این تفکر باستانی و سنتی است در مواجهه با مقوله مدرنیته و شهرنشینی.»
دولتآبادی تاکنون بیش از ۳۰ عنوان رمان یا داستان نوشته است که بسیاری از آنها به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شدهاند. از جمله آخرین آثار دولتآبادی میتوان به زوال کلنل، روز و شب یوسف، سلوک، وزیری امیرحسنک و آن مادیان سرخ یال اشاره کرد. زوال کلنل در سال ۱۳۵۸ به زبان فارسی نگاشته شد اما نخستین بار در سال ۲۰۰۹ میلادی بود که یک ناشر سوئیسی این کتاب را به زبان آلمانی منتشر کرد. تاکنون امکان انتشار این کتاب در ایران فراهم نشده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.