مجازات اعدام بهتر است یا حبس ابد؟ این پرسشی هر چند کلیشهای است که آنتون چخوف در کتاب شرط بندی بدان میپردازد. در این داستان کوتاه اما بسیار قابل تامل، ماجرای دو مردی به تصویر کشیده میشود که بر سر موضوع اعدام و حبس ابد با یکدیگر شرط میببندند، اما این کار سرانجامی جز تباهی برای آنها ندارد.داستان شرط بندی چخوف را اگر نخوانده اید،حتما بخوانید.چراکه روایت داستان ازسوم شخص نمایشی و دانای کل شروع میشود و در قسمتی که ازیادداشت ها میگوید اول شخص مداخله گرومحوری است.جریان ماجرا بطورخلاصه برمیگردد به دورهم بودن تعدادی آدم با منصب های مختلف که یکی بانکدار و دیگری وکیل دادگستری است که مستقیما در ماجرا حضور دارند ودر روند جریان تاثیرگزارهستند.
بحث بر سر این است که بانکدار میگوید: مجرم را اگر قرار است به حبس ابد محکوم کنند بهتر است اعدام کنند. و وکیل معتقد است که حبس ابد شاید روزنهای برای آزادی داشته باشد. بحث به درازا میکشد و سرانجام وکیل حاضر میشود دربرابر دریافت دو میلیون بیست سال زندانی بانکدار باشد.
جریان به گونهای پیش میرود که زندانی به تدریج با کتابها و نوشتههای زیادی آشنا میشود. از اطلس جغرافیا گرفته تا کتابهای تاریخی و تمدنهای ناشناخته و ادبیات. بعد میپردازد به کتب جامعه شناسی و ادیان و خلاصه با دانش و معلومات فراوانی که بدست می آورد درهمان محبس بی پنجره و در قفل شدهی اتاق و خوراک بخور و نمیری که برایش میآورند میشود علامه دهر. و متوجه میشود چیزهایی دراین فاصله بدست آورده است که همه ثروت دنیا هم نمیتواند جایش را بگیرد چه رسد به دومیلیون…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.