کتاب سه قطره خون نوشته ی صادق هدایت مجموعه ای از یازده داستان کوتاه است که برای اولین بار در سال ۱۳۱۱ منتشر شد. شناخته شده ترین داستان این کتاب، سه قطره خون نام دارد و اولین داستان این مجموعه است. داستانی که میان آثار صادق هدایت بسیار مورد توجه قرار گرفته است. از میان بقیه ی داستان های این مجموعه «داش آکل» سوژه ی فیلمی به همین نام، اثر مسعود کیمیایی و بازیگری بهروز وثوقی در سال ۱۳۵۰ شده است.
داستان اول سه قطره خون نام دارد و عنوان کتاب نیز از آن گرفته شده است. راوی داستان، جوانی به نام احمد است که در بیمارستان روانی به سر می برد. احمد در خلال صحبت های خود از آرزوها و تصوراتش می گوید و آن ها را حقیقت می پندارد. صادق هدایت در این روایت به افسانه ای کهن روی می آورد و تلاش می کند با استفاده از اسطوره ها منظور خود را منتقل کند. این اثر یکی بهترین داستان های این مجموعه است و پایانی غافلگیر کننده دارد.
داستان گرداب به عشق، خیانت و دوستی می پردازد. هدایت در این داستان زندگی جوانی به نام همایون را روایت می کند که دوستش به دلیل نامعلومی خودکشی می کند. داش آکل یکی از معروف ترین داستان های صادق هدایت نیز در این مجموعه قرار دارد. این قصه روایت عشق مردی پا به سن گذشته و جوانمرد به دختری نوجوان است. صادق هدایت در داستان آیینه ی شکسته به خرافات می پردازد و عقاید نادرست مردم را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
ششمین داستان این مجموعه لاله نام دارد که باز هم عشقی نامتعارف را به تصویر می کشد. این داستان یکی از متفاوت ترین روایت های این مجموعه را دارد. مردی تنها سرپرستی دختری را قبول می کند اما به مرور زمان به آن دختر علاقه مند می شود. داستان صورتک ها نیز ماجرای پسری جوان است که در خانواده ای سرشناس به دنیا آمده و به دختری علاقه مند می شود. خانواده ی وی مخالف رابطه ی این دو جوان هستند و اما پسر جوان حاضر نیست از عشق خود بگذرد. داستان چنگال درباره ی مرد خشنی است که به مسائل شرعی دیگران پاسخ می دهد اما خود هیچ باوری به آن ها ندارد. مردی که نفسش را کشت، روایت معلمی است که با پژوهش در خصوص متون عرفانی به دنبال مرشدی می گردد تا به او در مبارزه با نفس خود و پیمودن هفت وادی عرفان یاری برساند و خدا را بیابد. داستان محلل، ماجرای آشنایی تصادفی مردی با محلل همسر سابقش است. این دو پیرمرد زندگی خود را برای یکدیگر شرح می دهند. آخرین داستان این مجموعه نام گجسته دژ نام دارد و داستان کیمیاگری است که برای دستیابی به فرمول ساخت طلا در دژی مستقر می شود که از نظر بومیان منطقه، بنایی شوم است و در نهایت این شومی گریبانگیرِ کیمیاگر داستان نیز می شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.